۱/۱۳/۱۳۹۰

از حقه‌های کریس انجل تا اتوبان تهران- کرج





با ديويد كاپرفيلد هم‌دوره بوده است، با دهان بسته حرف مي‌زند، با نگاهش شيشه را ترك مي‌اندازد، قاشق و چنگال را خم مي‌كند، ليوان را با آب روي ديوار نگه مي‌دارد، با چشمان بسته سه بار اتوبان تهران – كرج را رانندگي کرده‌است و...

به گزارش خانواده سبز، بهروز كريمي متولد سال 1334 در آبادان است، شعبده‌بازي را از هفت سالگي بدون استاد آغاز كرد و از هشت سالگي روي صحنه رفته، اما در اين زمينه به جايي نرسيده است.

او براي اجراي برنامه از طرف انجمن شعبده‌بازان و رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و سفارتخانه‌هاي كشورهاي كانادا، استراليا، سوئيس، اتريش، مالزي، روسيه، تركيه، نروژ، سوئد و... براي ايام خاص مثل دهه مباركه فجر، نيمه‌شعبان و... دعوت شده و به اجراي برنامه پرداخته است.

اين هنرمند در سال 1991 مقام دوم شعبده‌بازهاي جهان را كه در سوئيس برگزار شد از آن خود كرد. كريمي عضو رسمي و بين‌المللي عروسك‌بازهاي آمريكاست، او همچنين عضو انجمن شعبده‌بازهاي بين‌المللي است و با ديويد كاپرفيلد هم‌دوره بوده است، با دهان بسته حرف مي‌زند، با نگاهش شيشه را ترك مي‌اندازد، قاشق و چنگال را خم مي‌كند، ليوان را با آب روي ديوار نگه مي‌دارد، با چشمان بسته رانندگي مي‌كند و...

از سويي ديگر در دو سال اخير، شخصي به نام «كريس آنجل» شعبده‌باز بين‌المللي به چنان شهرتي رسيد كه همه مردم دنيا از يكديگر مي‌پرسند، «آيا او يك انسان خارق‌العاده است؟» به مناسبت نوروز تصميم گرفتيم با پدر شعبده‌باز ايران بهروز كريمي (ملقب به پريستو) که تاکنون بيش از 4 هزار هنرجو را پرورش داده به گفتگو بنشينيم... او از خودش برايمان گفت، آنجل را نهي نكرد، اما اصرار داشت كه كارهاي او حقه است «اگر او الان نبض بيماران را نگه مي‌دارد، من پيش از اين‌كه «آنجل» به دنيا بيايد اين كار را مي‌كردم» (و برايمان اجرا كرد) و گفت پس من هم قدرت ماورايي دارم، اما اين‌گونه نيست، اينها تنها شعبده‌بازي است، بخش جالب اين مصاحبه آنجا بود كه «بهروز كريمي» براي ما رازهاي «كريس آنجل» و «ديويد كاپرفيلد» را فاش كرد.

«كريس آنجل» كيست؟
از او مي‌پرسيم: پس از دو دهه‌اي كه ديويد كاپرفيلد در دنيا با عبور از ديوار چين، فرار از زندان آلكاتراس با دستان بسته، پرواز در آسمان و همچنين غيب كردن مجسمه آزادي در نيويورك روي بورس بود، در يكي دو سال اخير «كريس آنجل» مطرح‌ترين شعبده‌باز دنياست و تمامي شبكه‌هاي تلويزيوني از او برنامه نشان مي‌دهند و خيلي‌ها مي‌گويند او قدرت خارق‌العاده و فرا زميني دارد، نظر شما چيست؟ دلمان مي‌‌خواهد درباره او براي خوانندگانمان بيشتر توضيح دهيد؟

كريمي مي‌گويد: «او اصليتي يوناني با نام كريستوفر نيكولاس دارد، او از توانمندي‌هاي خوبي در شعبده‌بازي برخوردار است و از نظر جسمي هم خيلي عالي است، او تنها چند سال است كه در انجمن بين‌المللي شعبده‌بازهاي دنيا عضو مي‌باشد. اما او چگونه مطرح شد؟ يكسري از شعبده‌باز‌هاي قديمي آمريكا كه زير سايه كاپرفيلد محو شده بودند و مي‌ديدند به هيچ عنوان نمي‌توانند از او عبور كنند، متحد شدند تا او را زمين بزنند، براي اين كار هم نياز به يك شومن حرفه‌اي كه اتفاقا شعبده‌بازي را هم خوب بلد باشد، داشتند، بنابراين «آنجل» را كشف كردند و برايش تبليغات ميليون دلاري انجام دادند.

به نظر من او كارهاي خارق‌العاده‌اي انجام نمي‌دهد، كارهايي كه در گذشته شعبده‌باز‌هاي قديمي و حرفه‌اي دنيا انجام مي‌دادند، با اضافه كردن تكنيك‌هاي دوربين انجام مي‌دهد، كارهاي در حال حاضر او را پيش از اين «ديويد بلين» انجام مي‌داد، يا اين‌كه الان مي‌بينم او نبض بيماران را متوقف مي‌كند، زماني كه او هنوز به دنيا نيامده بود، من اين كار را سال‌ها پيش انجام مي‌دادم، كارهاي او غيرممكن نبود، من الان جلوي خودتان قاشق و چنگال را بدون اين‌كه دست بزنم، خم مي‌كنم (اين كار را بهروز كريمي انجام داد)... همين الان خودكار و ليوان محتوي آب را روي ديوار برايتان نگه مي‌دارم (اين كار را هم انجام داد)... همين الان نبضتان را متوقف مي‌كنم (اين كار را نيز انجام داد)...

براي مثال من تصميم دارم كاري را انجام بدهم كه تاكنون هيچ شعبده‌بازي انجام نداده است (ميخ كفش را از سمت چپ داخل چشمم فرو مي‌كنم و از چشم راستم در مي‌آورم) البته امكاناتش را ندارم، فكر مي‌كنيد امكاناتي را كه به كريس آنجل مي‌دهند، در اختيار من است؟!

حقه دوربين است نه قدرت خارق‌العاده
از او مي‌پرسيم، «اما خيلي‌ها كارهاي او را باور دارند»، او مي‌گويد: «كريس آنجل افراد را محو مي‌كند، مگر پيش از او ديويد كاپرفيلد اين كار را نكرد، همه شعبده‌بازان حرفه‌اي مي‌توانند اين كار را انجام دهند، شايد اين كار براي بيننده عادي باورنكردني و كاري عجيب باشد، اما براي ما مثل خوردن يك ليوان آب است. او راز اين کار را مي‌داند.،ضمن اين‌كه كارهايش با يك دوربين ضبط نمي‌شود، روي استيج، برنامه زنده اجرا نمي‌كند، دوربين‌هاي متعددي از او فيلمبرداري مي‌كنند و تماشاگران هم، همه از اعضاي گروه خود او هستند.

ديويد كاپرفيلد وقتي كه مجسمه آزادي را محو كرد و يا از ديوار چين عبور مي‌كرد، گروه تصويربرداري او، از رازش باخبر بودند، مي‌خواهم بگويم كه حركت دوربين‌ها به فريب بيننده كمك مي‌كند. كريس آنجل مي‌خواهد هم خودش را بد نام كند و هم به شعبده ضربه بزند، به نظر من دوام نمي‌آورد و در آينده يك شومن ديگر رو دست او بلند مي‌شود و يا عده‌اي گوش او را مي‌گيرند و مي‌نشانند سر جايش... او شومن و بازيگر خوبي است و مردم از ديدن فيلمي كه بازي مي‌كند لذت مي‌برند...» همين!!

او فوق‌العاده است
كريمي مي‌گويد: البته قبول دارم كه كريس آنجل يك شعبده‌باز فوق‌العاده است كه استعداد فراواني هم در اين زمينه دارد و با كارهايي كه انجام داده باعث شده دوباره دور رقابت در دنياي شعبده‌باز گرم شود اما بايد اشاره كنم كه او يك حقه‌باز حرفه‌اي است، او هيچ‌گاه صحبت‌هاي حاشيه‌اي را كه درباره خودش است تكذيب نكرده، بلكه دوست دارد، اين تصورات ذهني از قدرت فرازميني‌اش بيشتر هم بشود، بنابراين با حقه و كلك مي‌خواهد به تعداد طرفدارانش اضافه كند.

شعبده‌ چيست؟
ما چشم كسي را نمي‌بنديم، ما جادو نمي‌كنيم، ما از فيزيك، شيمي، رياضي، سرعت عمل و روان‌شناسي استفاده مي‌كنيم، تلفيق اينها مي‌شود، شعبده‌بازي... حالا مي‌گويند طرف از ديوار چين رد شده، مگه مي‌شه كسي از ديوار چين رد بشه! من سال‌ها قبل ادعا كردم كه مجسمه فردوسي در ميدان فردوسي را ناپديد مي‌كنم، برآورد كرديم كه براي انجام اين كار هلي‌كوپتر احتياج داريم و بايد هفت، هشت ساعت هم ميدان را ببنديم، آن زمان رئيس وقت صدا و سيما به ما گفت چقدر بودجه احتياج داري، برآورد من 12 تا 14 ميليون بود، ماكت‌اش رو هم ساخته بودم، بعد آنها به من گفتند با اين بودجه، مي‌توانيم يك سريال چند قسمتي بسازيم...

او در پاسخ به اين پرسش كه «با اين تفاسير كاپرفيلد هم مردم را فريب داده» مي‌گويد: «تفاوت كاپرفيلد در اين است كه او اجراهاي زنده بسياري داشته، كارهايش با يك دوربين ضبط شده، او هم با استفاده از نخ‌هاي نامريي به پرواز در مي‌آيد، من هم اگر اين امكانات و جلوه‌هاي ويژه در اختيارم باشد، اين كار را انجام مي‌دهم، اما در مورد «آنجل» بزرگنمايي شده است.

معروفيت آنجل به خاطر كارهايش نبود، به خاطر حاشيه‌هايش بود، مثلا لقبش را گذاشت «آنجل» كه نام يكي از حواريون حضرت مسيح(ع) بود، به معناي «فرشته»! كسي هم نيست بگويد تو كجايت شبيه فرشته است، با آن انگشتر، تيپ، قيافه‌ات و لباس‌هاي شيطاني‌ات، حتي نوع گريم صورت او در برنامه‌هايش آدم را ياد شيطان مي‌اندازد. همان‌هايي را كه به كرات در فيلم‌ها ديديم... آنجل هم مثل كاپرفيلد با استفاده از نخ‌ها، طناب‌هاي نامريي و حركت نورها روي طناب، روي هوا راه مي‌رود، بيننده هم به قدرت او ايمان مي‌آورد، خب، اگر او اين كاره است، پس چرا با ماشين در سطح شهر عبور و مرور مي‌كند.

باز هم مي‌گويم او قدرت ماورايي ندارد و تنها بازيگر خوبي است. شما مي‌دانيد، (رو به خبرنگار) خودت بارها ديده‌اي من با نگاهم، كاري مي‌كنم شيشه ترك بخورد (نگارنده، بارها از نزديك شاهد اين ماجرا بوده) بارها از من پرسيدي، تو حتي شيشه را لمس نمي‌كني، چگونه شيشه ترك مي‌خورد، خيلي سر بسته مي‌گويم، من ابزاري دارم كه در يك ثانيه كه تو حواست نيست، شيشه را ترك مي‌اندازم و اين يك راز شعبده‌بازي است كه به كسي ياد نمي‌دهم، من سه بار اتوبان تهران – كرج را در دهه شصت با چشمان بسته رفتم، اين كار را در دنيا چند شعبده‌باز ديگر هم انجام دادند، پس تو مي‌گويي، همه ما قدرت ماورايي و فرازميني داريم؟ نه اين طور نيست! من همين الان مي‌گويم اگر در اختيار من امكانات قرار دهند، حاضرم در بازي پرسپوليس – استقلال، مقابل چشمان 100 هزار آدم و 200 هزار چشم زير تريلي وسط ورزشگاه آزادي ناپديد شوم و بعد در جايي ديگر ظاهر شوم! آن هم تنها با شعبده‌بازي نه قدرت ماورايي!

آقايي بود به نام علي اكبري، چند سال پيش بيماران را دور خود جمع مي‌كرد و جلوي چشمان آنان عقربه‌هاي ساعت را نگه مي‌داشت و مردم هم صلوات مي‌فرستادند، او شاگرد من بود، الان براي شما اين كار را انجام مي‌دهم (بهروز كريمي يك آهن‌رباي قوي در آستين پيراهن خود جاسازي كرد، سپس با حركات تردستي ذهن‌ها را به سوي دستانش معطوف كرد. آن گاه مچ دستش را نزديك ساعت برد و عقربه‌هاي ثانيه‌شمار در اثر نزديك شدن آهن‌ربا از كار افتاد، منتهي اين كار را آنقدر سريع انجام داد كه متوجه نشديم چه كار كرد... (البته بعد توضيح داد) خب، شما به اين مي‌گوييد قدرت ماورايي؟

حقه كريس آنجل
او روي پارچه‌اي كه شيشه خرده فراوان روي آن ريخته مي‌خوابد و سپس يك غلتك از روي او رد مي‌شود، پيش از اين كه تصويربرداري شروع شود، آن قسمت از آسفالت را مي‌كنند و روي آن را با اسفنج سياه مي‌پوشانند، غلتك همين كه به اسفنج رسيد، اسفنج به داخل حفره مي‌رود و آنجل هم به همين شكل پايين مي‌رود... غلتك كه رد شد، اسفنج بالا مي‌آيد.

پرواز در آسمان
به من هم اگر امكانات بدهند، اين كار را انجام مي‌دهم، استفاده از نور و طناب‌هاي نامريي كه با برخورد نورهاي خاصي به شكلي نامريي مي‌شود، همان كاري كه 10 سال پيش كاپرفيلد هم انجام داد.

حركت روي آب
شيشه‌اي در استخر تعبيه شده كه رنگ آب استخر مي‌باشد و او روي آن شيشه راه مي‌رود.

آنجا كه انسان را دو تيكه مي‌كند:آن زن اصلا از دو پا معلول است و پا ندارد.

گربه را روي هوا مي‌اندازد و گربه روي هوا مي‌ايستد: صفحه‌اي شيشه‌اي با طناب نامريي به رنگ آسمان همان روز نصب شده و گربه با آن صفحه برخورد مي‌كند و مي‌ايستد...

تفاوت كار كريس آنجل با كاپرفيلد اين است، مردمي كه براي تماشا مي‌آيند، از نزديكان خود او هستند، ضمن اين‌كه كارهاي او زنده تصويربرداري نمي‌شود، يعني ضبط مي‌شود و بعد هم تدوين... اما كاپرفيلد كارهاي تردستي و شعبده را كه باز هم مي‌گويم همه آنها حقه دوربين است، جلوي ديدگان مردم عادي و به شكل زنده اجرا مي‌كرد، جالب اين‌كه «كريس آنجل» هيچ گاه روي استيج نرفته است.

جادوگري در فوتبال
در سال‌هاي اخير بحث داغ حضور جادوگرها در فوتبال خيلي مطرح شده است. بايد اشاره كنم كه بارها از سوي چند باشگاه مطرح، به من پيشنهاد شد كه كنار تيمشان باشم... در صورتي كه واقعيت اين‌گونه نيست... نام باشگاهي را نمي‌برم، اما از من دعوت كرده بودند كه بروم و به بچه‌ها روحيه بدهم، خب روحيه دادن من از طريق شعبده‌بازيه! برم براشون يك سري شعبده‌بازي كنم تا ذهنشون يك كمي آرامش پيدا كند. اما واقعيت اين است كه وقتي بازيكني چنين صحبتي مي‌شنود، ناخودآگاه روي او اثر خواهد داشت و قدرت تلقين به سراغ او مي‌آيد كه براي ما اتفاق خاصي توسط آن جادوگر كه در واقع يك شعبده‌باز است، خواهد افتاد... من كاملا اين بحث را تكذيب مي‌كنم، اينها كلاهبرداري است.

فاش كردن رازهاي كاپرفيلد و آنجل
از او خواستيم، راز شعبده‌هاي مطرح كاپرفيلد و آنجل را برايمان فاش كند، مي‌گويد: با توجه به تكنيك‌هاي فيلمبرداري، بايد به شما بگويم كه گروه تصويربرداران هر دو شعبده‌باز، از اين رازها باخبر هستند، من به صورت كلي براي شما مي‌گويم كه آنها چه كار مي‌كنند...

رازهاي ديويد كاپرفيلد
عبور از ديوار چين: به نزديك ديوار چين كه مي‌‌رود، ناگهان سايه مي‌شود و مي‌بينيم كه آن سايه از ديوار عبور مي‌كند، ديويد شخصي بدل دارد، خودش كه روبه‌روي ديوار چين مي‌ايستد، دوربين ناگهان به سوي مردم مي‌رود، در صورتي كه ديويد زير يك صندلي كه از قبل تعبيه شده پنهان مي‌شود.

ناپديد كردن مجسمه آزادي در نيويورك: از قبل اتاقكي شيشه‌اي تعبيه شده كه شاهدان عيني را داخل آن راهنمايي مي‌كنند، اين اتاقك خيلي آرام در حال چرخش است، وقتي كه 180 درجه مي‌چرخد، ناگهان شاهدان و دوربين مي‌بينند كه جاي مجسمه آزادي خالي است، در صورتي كه قبلا ماكت آن شبيه‌سازي شده است و مردم به نقطه‌اي ديگر نگاه مي‌‌كنند كه پشت مجسمه آزادي واقعي هستند.

فرار از زندان آلكاتراس: ما شعبده‌بازها ابزار كوچكي به نام «گيميك» داريم، چيزي مثل شاه‌كليد، همان چيزي كه قفل‌سازها دارند، اين وسيله هر قفلي را باز مي‌كند، البته كاپرفيلد به مانند يك بازيگر سينما و با حركات سريع دست، اين كار را انجام مي‌دهد...

بهروز كريمي در پايان يك بار ديگر مي‌گويد: «كارهاي اين شعبده‌بازان حرفه‌اي را نهي نمي‌كنم، بلكه مي‌خواهم بگويم كه آنان همه از حقه‌هاي شعبده‌بازي استفاده مي‌كنند و قدرت ماورايي و فرازميني ندارند.»


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر